کد مطلب:148545 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

نمونه ی دیگر از درگیری شدید حسین با مروان
معاویه برای فرماندارش مروان در مدینه نوشت: از ام كلثوم دختر عبدالله بن جعفر علیه السلام (كه دختر حضرت زینب علیهاالسلام بود) برای پسرم یزید خواستگاری كن، مروان نزد عبدالله رفت و ماجرا را گفت: عبدالله گفت: اختیار این دختر با دائیش، مولای ما حسین علیه السلام است، عبدالله ماجرا را به عرض امام حسین علیه السلام رسانید، امام فرمود، از درگاه خداوند سعادت و خشنودی را می طلبم...

تا اینكه مردم و امام حسین علیه السلام در مسجد اجتماع كردند، مروان همراه عده ای از بزرگان قوم خود به حضور حسین علیه السلام آمد و ماجرای دستور معاویه را به عرض رساند، و افزود: «مهریه اش را به حكم پدرش هرچه باشد می پردازیم و قرضهای پدرش را ادا می كنیم، به اضافه ی صلح بین این دو طایفه (طایفه ی بنی هاشم و بنی امیه) و...


امام حسین علیه السلام پس از حمد و ثنای فرمود: «ای مروان! آنچه گفتی شنیدم، اما در مورد مهریه، سوگند به جانم ما از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله تجاوز نمی كنیم كه دوازده «وقیه» معادل 480 درهم بود.

اما در مورد ادای قرض پدرش، زنان ما هر جا باشند قرضهای دنیوی ما را ادا می كنند.

اما صلح و آتشی بین ما و طایفه ی شما «این را بدان كه ما برای خدا و در راه خدا با شما دشمنی داریم، و برای دنیا با شما سازش نمی كنیم، سوگند به جانم خویشاوند نسبی (به خاطر خدا) به هم زده شد [1] تا چه رسید به خویشاوندی سببی؟! (یعنی خویشی از ناحیه ی داماد)... پس از گفتگوهای دیگر، مروان و همراهانش مأیوس شده و برخاستند و رفتند.


[1] بحار، ج 44، ص 207 - مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 38 تا 41، به طور تلخيص.